امروز جمعه 02 آذر 1403 http://otid.cloob24.com
0
چکیده:
تربیت در اصطلاح عبارت است از فعالیتی منظم و مستمر در جهت کمک به رشد جسمانی، شناختی، اخلاقی، عاطفی، و به طور کلی پرورش و شکوفایی استعدادهای متربی به گونه ای که نتیجه آن در شخصیت متربی به ویژه در رفتارهای او ظاهر شود. و تربیت اسلامی به معنای به فعلیت رساندن قوا و استعدادهای انسان و ایجاد تعادل و هماهنگی در آنها در جهت رسیدن به کمال مطلوب یعنی شناخت «رب» به عنوان مدیر جهان و انسان و تن دادن به ربوبیت انحصاری خداوند با عمل نمودن به تعالیم پیامبر اسلام و اهل بیت به منظور وصول به مقام عبودیت و قرب الهی. اصلی ترین هدفهای رفتاری در نظام تربیتی اسلام پرورش و به تعالی رساندن استعدادهای فطری انسان است، اسلام با کنترل کردن و متعادل کردن قوه ی غرایز و شهوات استعداد های فطری (حقیقت جویی، عشق به تعبد و پرستش و کمال خواهی، خلاقیت و ابتکار، زیبا دوستی، خیر خواهی و نیکی) را رشد و تعالی می دهد تا انسان به کمال مطلوب که شناخت خداوند و پذیرش ربوبیت اوست برسد. به همان اندازه که برنامه ریزی برای تربیت مهم است و برنامه ریزان در مسائل تعلیم تربیت باید تعیین کنند که در اهداف تربیتی، به دنبال ایجاد چه تغیراتی در متر بیان هستند، بحث از آسیب‌شناسی نیز از اهمیت برخوردار است‌. آسیبهای احتمالی در تربیت کوشش‌های مربیان را بی‌حاصل خواهد نمود‌. بنابراین شناخت جنبه‌های منفی در فعل و انفعالات تربیتی، کم اهمیت‌تر از شناخت جنبه‌های مثبت نیست. آسیبهای تربیت دینی می‌تواند عوامل و منشاء‌های گوناگون داشته باشد. آنچه به نظر نویسنده می رسد این است که آسیب را در درجه اول باید در متولیان امر تعلیم و تربیت دینی جستجو کرد زیرا آنها هستند که امر تربیت را بر عهده دارند و متربیان را پرورش می دهند. حال فرقی نمی کند که این مربیان نهاد های خواص باشند یا افراد آنچه مهم است نقش اساسی و تعیین کننده مربی، معلم، مادر، پدر، رهبران دینی به عنوان تربیت کننده هستند که باید مورد توجه و برسی و آسیب شناسی قرار گیرند. به طور کلی آسیب هایی که در این نوشته گرد آوری شده عبارتند از: 1) عدم تربیت دینی صحیح خود مربی2) عدم آگاهی دقیق و صحیح مربی از آموزه های دینی 3) بدعت و انحراف در محتوای معارف دینی4) عدم بیان صحیح معارف دینی که منجر به ظاهر سازی و ریا کاری در متربی می شود 5) عدم الگو دهی مناسب و فراهم نبودن زمینه های عاطفی 6) کاربردی نبودن آموزه های دینی و کلی گویی 7) سهل انگاری و قصور والدین نسبت به تربیت دینی فرزندان 8) نارسایی و ناکار آمدی کانون ها و نهادهای دینی جامعه 9) نقص در مخاطب شناسی 10) تهاجم فرهنگی، 11) عدم تطابق و تضاد میان قول و رفتار دینی و سیاست زدگی متولیان جامعه دینی. برای رفع این آسیبها آنچه پیشنهاد می شود به طور خلاصه: 1) آشیب شناسی دقیق مخاطب 2) پرورش معلمین و مبلقین زبده و کارآمد که کارشناس دین بوده و به فنون نوین انتقال پیام و تدریس آشنا باشند3) تغییر و تحول در نظام آموزش و پرورش به گونه ای که تاکید بیشتر بر نهادینه کردن صحیح معارف دینی باشد.4) کار بدی کردن آموزه ها و معارف دینی 5) الگو سازی مناسب و قابل اقتدا برای نسل جوان و نوجوان.
کلیدواژه: تربیت، متربی، آسیب شناسی، تربیت دینی
مقدمه:
اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین آیین الهی، استوارترین و فراگیر ترین برنامه زندگی را از سوی خداوند برای انسان به ارمغان آورده است. این برنامه ی جامع، جاودانه و جهان شمول، در بر گیرنده ی زندگی مادی، معنوی، دنیوی، اخروی، فردی اجتماعی انسان است. خداوند خود در آیه ی ذیل می فرماید ما چیزی از هدایت را فرو گذار نکردیم. وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‏ءٍ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ یُحْشَرُون.[1] و هیچ جنبده‏اى در زمین و پرنده‏اى که با دو بال خود مى‏پرد نیست مگر اینکه آنها نیز مانند شما گروه‏هایى هستند، و همه به سوى پروردگار خود محشور خواهند شد، ما در کتاب از بیان چیزى فروگذار نکردیم. ودر آیه ای دیگر قرآن را وسیله ی هدایت و جداکننده حق از باطل معرفی کرده می فرماید: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقان....[2] ماه رمضان، که در آن براى راهنمایى مردم و بیان راه روشن هدایت و جدا ساختن حق از باطل، قرآن نازل شده است... حال که بر اساس قول خدای حکیم اسلام همه ی جنبه های هدایت و تربیت انسان را بیان نموده وظیفه ی ماست تا با عمل به آن به هدف اسلام که رسیدن به مقام انسان کامل و قرب الهی است برسیم. متاسفانه امروزه در عصر غیبت ما شاهد نادیده گرفتن و یا سهل انگاری نسبت به احکام و آموزه های دینی در جامعه ی ولایی خود هستیم که نیاز به پژو هشی دقیق دارد تا علت این کم توجهی و کم رنگ شدن اخلاق و تربیت دینی را مورد برسی قرار دهد. نوشتار حاضر تحت عنوان آسیب شناسی تربیت دینی در حد توان خود به دنبال این مهم است. امید است مورد عنایت امام عصر در راستای انجام وظیفه ی دینی قرار گیرد. [1] - انعام/ 38 [2] - 185/ بقره
فصل اول: مفهوم شناسی تربیت اسلامی
مفهوم لغوی تربیت
تربیت از نظر لغت واژه ای است عربی که از ریشه ربو به معنی زیاد کردن و پرورش دادن است چنانکه راغب در مفردات گفته:(ربو) منه: رَبَا: إذا زاد و علا.[1] و یا از ریشه ی ربب به معنای رویاندن، پدید آوردن و نمو دادن. راغب می نویسد: الرَّبُّ فی الأصل: التربیه، و هو إنشاء الشی‏ء حالا فحالا إلى حدّ التمام، فالرّبّ مصدر مستعار للفاعل یقال رَبَّهُ، و ربّاه و رَبَّبَهُ.[2] یعنی ربب، در اصل مصدر است و به معنای تربیت می باشد و آن عبارت است از رویاندن، پدید آوردن و نمو دادن مرحله به مرحله ی موجود است، تا حد کمال آن. و این کلمه گرچه مصدر است ولی برای فاعل به صورت استعاره تبدیل به اسم شده است. و نیز می گویید: و لا یقال الرّبّ مطلقا إلا للّه تعالى المتکفّل بمصلحه الموجودات،[3] نحو قوله: (بَلْدَهٌ طَیِّبَهٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ)[4] یعنی رب بطور مطلق و بدون قید و یا اضافه فقط برای پروردگار متعال در قرآن به کار برده شده است.
مفهوم اصطلاحی تربیت
تعریف تربیت با توجه به آیات کریمه، روایات شریفه و مفاهیم و کاربرد این لغت در لسان عرب عبارت است از: بر انگیختن و شکوفا کردن و رشد دادن استعدادهای انسان در جهت کمال به وسیله ی تلاش متربی همراه با فراهم کردن زمینه ها و عوامل موثر و لازم. تربیت تنها ویژه انسان نیست. در قرآن خدای متعال نیز کلمه رب را به معنای پرورش دهنده مطلق و رب العالمین را به معنای پرورش دهنده ی تمامی عالمیان و موجودات انتخاب فرموده و از اسمای حسنای خود قرار داده است.[5]
در تعریف اصطلاحی تربیت تعریف های گوناگونی دیده می شود که دانشمندان مختلف طبق تخصص و دیدگاهشان نسبت به انسان و هدف زندگی او بیان کرده اند.
به طور کلی می توان چنین بیان داشت که تربیت در اصطلاح عبارت است از فعالیتی منظم و مستمر در جهت کمک به رشد جسمانی، شناختی، اخلاقی، عاطفی، و به طور کلی پرورش و شکوفایی استعدادهای متربی به گونه¬ای که نتیجه آن در شخصیت متربی به ویژه در رفتارهای او ظاهر خواهد شد.
تعریف تربیت اسلامی
کلمه ی تربیت آنگاه معنی و مفهوم اسلامی به خود می گیرد که در مدرسه تزکیه مطرح شود یعنی اگر مفهوم کلمه تربیت را از فرهنگ لغات عرب بدوی و جاهلی یا معاصر بدست آوریم در آن صورت معنی آن چیزی بیش از پرورش نخواهد بود ولی وقتی تزکیه که در تعلیم و تربیت اسلامی هدف تربیت می باشد را به عنوان هدف تربیت اسلامی مورد توجه قراردهیم معنی و مفهوم تربیت از محدوده ی تنگ و کوتاه آن در زبان (تازی) بیرون آمده و معارف ملکوتی و عرفانی تزکیه را به همراه خود می آورد وبه صورت کلمه ای اسلامی و قرآنی ونه عربی متجلی می شود. در آن صورت مفاهیم عظیم و عمیق و وسیعی را در بر خواهد گرفت. زیرا در تعلیم و تربیت اسلامی کلمه تربیت با توجه به تحقق آن در مدرسه تزکیه و با توجه به نتایج و ثمرات تزکیه که حکمت می باشد، مطرح می گردد. [6]
با توجه به اهداف نظام تربیتی اسلام، تربیت از دیدگاه اسلام یا تربیت اسلامی عبارت است از به فعلیت رساندن قوا و استعدادهای انسان و ایجاد تعادل و هماهنگی در آنها در جهت رسیدن به کمال مطلوب یعنی شناخت «رب» به عنوان مدیر جهان و انسان و تن دادن به ربوبیت انحصاری خداوند با عمل نمودن به تعالیم پیامبر اسلام و اهل بیت به منظور وصول به مقام عبودیت و قرب الهی.
فصل دوم: اصلی ترین هدفهای رفتاری در نظام تربیتی اسلام
استعدادهای عقلی، قلبی، و ارادی اگر به اندازه ای رشد کنند که فقط بتواند مانع از فساد و گسیختگی در شان انسانی توسط نیروی غریزی شوند، یقینا گرایشات فطری و الهی که ویژه ی حیات انسانی است، در رفتار انسان متجلی می گردد. اصلی ترین هدفهای رفتاری در نظام تربیتی اسلام عبارتند از:» 1) حقیقت جویی 2) عشق و تعبد و پرستش و کمال خواهی 3) خلاقیت و ابتکار4) زیبا دوستی 5) خیر خواهی و نیکی.[7]
1) حقیقت جویی
یکی از اصلی ترین هدفهای تربیتی اسلام رشد تعالی روح حقیقت جویی انسان است. علامه مطهری می نویسد: خداوند انسان را حقیقت طلب آفریده است یعنی انسان می خواهد حقایق را آنچنان که هست بفهمد می خواهد اشیاء را آنچنان که هستند بشناسد ودرک کند و این فرع بر این است که انسان خودش را نسبت به حقایق بی طرف و بی غرض نگاه دارد. اگر انسان خودش را بی غرض نگاه دارد و بخواهد حقیقت را آنچنان که هست کشف کند نه اینکه بخواهد حقیقت آن طور باشد که او دلش می خواهد،یک وقت انسان مدعایی را پیش خودش فرض کرده، بعد می خواهد حقیقت آن حوری باشد که او دلش می خواهد. این منشا گمراهی است. در آیات سوره ی نجم این هست که یکی از منشاهای گمراهی افراد این است که هوای نفس را در تشخیص خود دخالت می دهند.اگر انسان بی غرضی خودش را نسبت به حفظ کند – که بسیار مشکل است – خداوند اورا هدایت می کند.[8]
وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا، لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا، وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ‏
و کسانى که در راه ما جهاد مى‏کنند، ما ایشان را حتما به راه‏ هاى خود هدایت مى‏کنیم، و بدرستى خدا با نیکوکاران است.
در واقع تربیت اسلامی با قوانین و احکام اسلامی غرایض و هوای نفسانی انسان را به طور شایسته ای کنترل ودر مسیر حقیقیش قرار می دهد تا مانع از روح حقیقت جویی او نشود و آن طور که از آیه ی کریمه بر می آید حقیقت محض خداوند است و انسان حقیقت جو به سوی شناخت و رسیدن به او در حرکت است و خداوند او را در راه خود هدایت می کند.
2) عشق تعبد و پرستش و کمال خواهی
بعد از حقیقت جویی و شناخت خداوند، بندگی و عبادت او به‌ واسطه رفتار عبادی از دیگر اهداف تربیتی اسلام است. عبادت و پرستش خداوند، «نوعی رابطه خاضعانه و ستایش‌گرانه و سپاس‌گزارانه است که انسان با خدا برقرار می‌سازد و به دو صورت لفظی و عملی می‌باشد». اگر از عبادت به ‌معنای هدف تربیتی یاد می‌شود، به‌خاطر کسب و پرورش روحیه عبودیت و بندگی است و این‌که انسان همواره نسبت به خدا، حالتی خاضعانه و خاشعانه داشته باشد و از نظر قلبی احاطه او را بر رفتار و نیات خود بپذیرد. و این تفکر او را از خطا و گناه در در عمل و رفتار و حتی انحراف فکری باز می داردذ و باعث تعالی فرد می شود. قرآن کریم، هدف اصلی خلقت انسان را عبادت و پرستش معرفی می‌کند:
وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ.[9]
علامه مطهری حس نیایش و پرستش را از خصایص ویژه ی انسان می داند که بدون آن انسان ناقص است ایشان می گوید:
یکی از اموری که از استعداد های خاص انسانی شمرده می شود مساله ی نیایش و پرستش است. این حس یک حس انسانی است، در تربیت اگر بنا بشود تربیت کامل باشد، یک انسان کامل یا نیمه کامل، این قسمت از وجودش نمی تواند تعطیل باشد، کما اینکه هیچ قسمت دیگر از قسمتهای اصیل وجود او نمی شود تعطیل باشد. هر قسمتی از قسمتهای وجود انسان، چه حیوانی اش و چه انسانی محض، اگر تعطیل بشود او یک انسان ناقص است. [10]
3) خلاقیت و ابتکار
انسان به صورت ذاتی و فطری مخلوقات خود (دست ساخته خود) و کشفیات خود را شدیدا دوست دارد و آنچنان مجذوب مکاشفات و اختراعات و ابتکارات خود می شود که حاضر است هستی خود را فدای آن کند. از اینکه چیزی کشف کرده یا خلق نموده است، آنچنان خوشحال است که هیچ شادی و مسرتی با آن برابری نمی منکد. عشق و عطش کشف و خلق و تسخیر در او هرگز فرو نمی نشیند. زیرا او به این عالم آمده است که همه چیر را مسخر خویش سازد. لذا خلاقیت و نو آوری از گرایشات و یا وجدانیات اصلی انسان است.[11]
از اهداف اصلی تربیتی اسلام پرورش فطریات انسان است و جهت دهی آن به سوی شناخت خداوند و متصف شدن به صفات الهی است. انسان خلاق به تفکر در مورد هستی و مخلوقات می پردازد و رابطه ی آنها را با مبدا هستی کشف و درک می کند و به عجز و نیاز خود در برابر مبدا هستی بخش پی می برد لذا می توان گفت خلاقیت و ابتکار نه تنها باعث برطرف شدن نیازهای مادی انسان می شود بلکه موجب تعالی روحی و شناختی و معنوی او نیز می شود و او را به تعالی که هدف خلقت است می رساند.
4) زیبا دوستی
آنچه مسلم است این است که زیبایی منحصر در زیبایی حسی ظاهری و مادی نیست علاوه بر زیبایی که حواس انسان مجذوب آن می شود مثل زیبایی های بصری و یا زیبایی های سمعی زیبایی های دیگر، یک سری زیبایی های دیگری نیز وجود دارد مثل زیباییهای عقلی و معنوی که آنها زیبایی و جمال حقیقی است. زیبا دوستی (مطلق زیبایی اعم از زیبایی حسی و زیبایی عقلی و معنوی) در انسان فطری است و او زیبایی را به خاطر خود زیبایی دوست دارد. دلیل آن این است که انسان زیبایی را هر چه که باشد و متعلق به هرکه باشد تحسین می کند و کسی از نوع انسان یافت نمی شود که زیبای را تحسین نکند دوست نداشته باشد.
با تقویت این جنبه از فطرت انسانی از آنجا که انسان موجودی کمال خواه است به دنبال زیبایی و متصف کردن خود به زیبایی اخلاق و زیبایی عقلی و معنوی می رود و سبب رشد و تعالی او فراهم می شود.
5) خیر خواهی و نیکی
از دیگر اهداف تربیتی اسلام تفکر خیر خواهی ون یکی به دیگران است خداوند بی اسرائیل را در قران مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید:
أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ.[12]
شما که کتاب آسمانى میخوانید چگونه مردم را به نیکى فرمان میدهید و خودتان را از یاد مى‏برید چرا بعقل در نمى‏آیید.
اگرچه خطاب به بنی اسرائیل است ولی جنبه هدایتی آن همه افراد مخاطب قرآن بویژه مومنین را شامل می شود. خداوند متعال از مردم می خواهد که ابتدا خود متخلق به اخلاق و اعتقاد نیکو شود سپس به نشر این اخلاق و اعتقاد حسنه به دیگران اقدام کند.
این فرهنگ تربیتی اخلاقی و اعتقادی قرآن و آموزه های دینی است که انسان را از خودخواهی و انحصار طلبی در همه ی شوون و ابعاد زندگی به نوع دوستی همگرایی کمک واحسان به دیکران دعوت می کن تا زمینه ی هدایت و سعادت و تعالی هم برای خود فرد و هم برای دیگران فراهم شود و جمعا راه سعادت را بپیمایند.
فصل دوم: آسیب شناسی تربیت اسلامی
اهمیت بحث آسیب شناسی در تربیت دینی
به همان اندازه که برنامه ریزی برای تربیت مهم است و برنامه ریزان در مسائل تعلیم تربیت باید تعیین کنند که در اهداف تربیتی، به دنبال ایجاد چه تغییراتی در متر بیان هستند، بحث از آسیب‌شناسی نیز از اهمیت برخوردار است‌. به همان صورت که اگر باغبانی، در ایجاد شرایط لازم برای رشد محصول به آب، بذر سالم وکود نیاز دارد در کنار آن، می‌باید آفت‌ها را از گیاه بزداید، در غیر این صورت تلاشش بی‌نتیجه خواهد بود، آسیبهای احتمالی در تربیت نیز کوشش‌های مربیان را بی‌حاصل خواهد نمود‌. بنابراین شناخت جنبه‌های منفی در فعل و انفعالات تربیتی، کم اهمیت‌تر از شناخت جنبه‌های مثبت نیست‌. [13]
آسیبهای تربیت دینی:
اصطلاح آسیب شناسی تربیت دینی در معارف و تربیت اسلامی‌، یکی از مهمترین مباحث فلسفه دین به شمار می‌رود‌. شاید بتوان شهید مطهری (ره) را از پیشکسوتان معاصر و جزء اولین کسانی دانست که اصطلاح آسیب‌شناسی تربیت دینی را در حوزه اندیشه و تفکر دینی وارد نموده ودر آثار خود به برسی جوانب متعدد تحریفات دینی پرداخت‌. آسیب شناسی تربیت دینی یعنی شناخت آسیبها و اشکالاتی که براعتقادات و باور دینی و آگاهی و معرفت دینی و یا رفتار عملی، در اندیشه و عملکرد جامعه دینی وارد می‌شود و یا ممکن است وارد شود‌. این آسیبها می‌تواند عوامل ومنشاء‌های گوناگون داشته باشد. آنچه به نظر نویسنده می رسد این است که آسیب را در درجه اول باید در متولیان امر تعلیم و تربیت دینی جستجو کرد زیرا آنها هستند که امر تربیت را بر عهده دارند و متربیان را پرورش می دهند. حال فرقی نمی کند که این مربیان نهاد های خواص باشند یا افراد آنچه مهم است نقش اساسی و تعیین کننده مربی، معلم، مادر، پدر، رهبران دینی به عنوان تربیت کننده هستند که باید مورد توجه و برسی و آسیب شناسی قرار گیرند. در درجه دوم دیگر عوامل آسیب زا در تربیت دینی مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد. با توجه به اهمیت مربی و تاثیر عمیق آن بر متربی ما در این فصل ابتدا به آسیب شناسی مربیان سپس به دیگر عوامل می پردازیم.
1) آسیبهایی که متوجه مربیان در تربیت دینی است
1- عدم تربیت دینی صحیح خود مربی
امام علی علیه السلام می فرماید: مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِنَّاسِ اِماماً فَلیَبدَاء بِتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ، وَلیَکُن تَادِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبلَ تَادِبِهِ بِلِسَاِنهِ؛ وَمُعَلِمُ نَفسِهِ وَ مُوءَدِّبُهَا اءَحَقُّ بِالاءِجلالِ مِن مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُوءَدِّبِهِم.[14]
کسی که خود را رهبر مردم قرار داد، باید پیش از آن که به تعلیم دیگران پردازد، خود را بسازد، و پیش از آن که به گفتار تربیت کند. با کردار تعلیم دهد، زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند سزاوارتر به تعظیم است از آن که دیگری را تعلیم دهد و ادب بیاموزد.
اگر مربی در بخش اعتقادات و اخلاقیات تربیت صحیح نیافته باشد از دو جنبه به متربیان خود در تربیت آسیب می رساند.
1) اولین آسیب از حیث تاثیر گذاری اخلاقی و انتقال بینش و تفکر غلط اعتقادی به متربیان است. زیرا کودکان و نوجوانان شدیدا تحت تاثیر مربی و معلم هستند و از آنها الگوگیری می کنند. و اگر این اعتقاد و بینش غلط یا رفتار ناصحیح در وجود متربی رسوخ کند اصلاح آن به سختی ممکن است.
زیرا آنچه در فرایند تعلیم و تربیت به متعلم انتقال می یابد تنها معلومات و مهارت های معلّم نیست بلکه تمام صفات، خلقیات، حالات نفسانی و رفتار ظاهری او نیز به شاگردان منتقل می شود. رابطه دانش آموز با معلّم یک رابطه باطنی و معنوی است دانش آموز و یا دانشجو معلّم را شخصیتی محترم و ممتاز می داند که او را در بزرگ شدن و به استقلال و آزادی رسیدن، و به عضویت رسمی جامعه در آمدن کمک و مساعدت می نماید معلّم با روح و جان دانش آموز و یا دانشجو سروکار دارد و به همین جهت بعنوان یک الگوی محبوب و مطاع پذیرفته می شود. دانش آموز اگر چه قبلا در محیط خانواده علوم و اطلاعات فراوانی را کسب کرده رفتارهایی را آموخته و به اموری عادت کرده و تا حدودی شخصیت او شکل گرفته است ولی هنوز شکل ثابت به خود نگرفته و تا حد زیادی قابل انعطاف و تغییر می باشد.[15]
2) دوم دین گریزی متربی و عدم اعتماد او به دین داران که به علت رفتار و منش نا شایست مربی دربر خورد صورت می گیرد.
2) عدم آگاهی دقیق و صحیح مربی از آموزه های دینی
خداوند در قرآن کریم به مومنان سفارش می کند: وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ.[16] شایسته نیست مؤمنان همگى به سوى میدان جهاد کوچ کنند چرا از هر گروهى از آنان، طایفه‏اى کوچ نمى‏کند (و طایفه‏اى در مدینه بماند) تا در دین و معارف و احکام اسلام آگاهى یابند و به هنگامى که یاران مجاهدشان از میدان بازگشتند احکام و فرمانهاى الهى را به آنها تعلیم دهند و از مخالفت آن انذارشان نمایند باشد (که این برنامه موجب شود) که آنها از مخالفت فرمان خدا بپرهیزند و وظایف خویش را انجام دهند.
در این آیه سفارش به تفقه در دین شده یعنی ژرفنگری و آگاهی یافتن از دین و سپس تعلیم و آموزش آن به دیگر مومنان که مستقیما وظیفه مربی دینی را در قبال معارف دین مشخص می کند تا متربیان با معارف حقیقی و صحیح آشنا شوند و از خطر گمراهی در امان باشند.
حکایت هایی درباره نقش تربیتی معلمان و اساتید
حکایت اول:
در تاریخ ملل و نحل نمونه های فراوان به چشم می خورد مثلاً(معاویه دوم) را همه می شناسند. پدر او یزید قاتل حضرت اباعبداللّه علیه السّلام است که عمری را در می گساری و فساد بسر برده و مادرش از زنان بدنام چادر نشین قبیله بود که عمری در خدمت فحشاء و فساد می زیست و در رأس دودمان بنی امیه، چه جنایت ها که نکردند، مراحل گذشته تربیتی و عوامل قبل همه فاسد و خراب و آلوده بوده اند جدش ابوسفیان معروف است که همواره با رسول خدا و مسلمانان در جنگ بوده و پدر بزرگش معاویه، که در شرارت و قساوت و فساد زندگی همانند نداشت، اما استاد و مربی نمونه، معاویه دوم را عوض کرد، خط داد، جهت بخشید که پس از مرگ یزید در مسجد شام مرکز توطئه گران تاریخ و راهزنان راه خدا به منبر رفت، و آنگاه که همه آمده بودند تا با او برای خلافت بیعت کنند، پس از حمد و ثنای خدا، به رسول اکرم صلی اللهّ علیه و آله و اهل بیتش درود فرستاد و سپس علی علیه السّلام و خاندانش را به نیکی یاد کرد، آنهم در شام و در میان مردم آنجا، که آوردن نام علی علیه السّلام جرم بود و سالها ممنوع شده بود و همه مردم علی علیه السّلام را به زشتی یاد می کردند. آنگاه گفت:ای مردم جدم معاویه و پدرم یزید، غاصب حق خلافت بودند و بر من سخت و ناگوار است که می دانم آنها الآن به عذاب الهی دچارند، مردم، خلافت حق علی علیه السّلام و فرزندان اوست بروید و امام حق را بشناسید.پس از بررسیهای فروان فهمیدند که استاد او از شیعیان اهل بیت علیهم السّلام بوده، می بینید که نقش استاد تمام آن نقش ها و حالات روانی و اخلاقی گذشته و عامل محیط و خانواده و عامل وراثت همه را از بین برده است و نقش دیگر، و رنگی نمونه به خود زد.[17]
در این رابطه پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله می فرمایند: السعید قدیشقی و الشقی قد یسعد"یعنی گاهی بر اثر عوامل مؤثر دیگر، سعید و صالح، شقی و بدبخت می گردد و شقی و تبهکار سعید و رستگار می شود.
همین طور ممکن است کودکی تمام مراحل گذشته را به سلامت طی کند اما عامل استاد و مربی او را به فساد و تباهی و رکود بکشاند.
از این رو مسئولیت اجتماعی دیگری به نام انتخاب استاد خوب و صالح دامنگیر پدران و مادران و نظام حاکم بر جامعه می باشد.
حکایت دوم:
مرحوم سید مرتضی علوم بسیاری را تدریس می کرد و به شاگردان خویش درآمد ماهانه ای هم می داد، تا به سالی، قحط سالی شدید فرا رسید مردی یهودی برای بدست آوردن قوت روزانه حیله ای اندیشید و به مجلس سیّد آمد و اجازه خواست که نزد وی نجوم بخواند سید وی را اجازت داد و دستور داد جیره وی را روزانه دهند مرد مدتی چنین بود و سرانجام نزد سیّد اسلام آورد.[18]
2) دیگر عوامل آسیب زا در تربیت دینی
1) بدعت و انحراف در محتوای معارف دینی
یکی دیگر از عوامل مؤثر در آسیب‌رسانی به تربیت دینی، برداشت‌های ناصحیح، غیر منطقی و سست و ارائه نادرست آن به جامعه و تعلیم و تربیت نسل نوجوان و جوان است. برداشت‌ها و تفسیر‌های غلط،گاه از جانب افرادی است که بدون داشتن تخصص و اهلیت لازم در درک صحیح دین، در جامعه به ارائه دیدگاه‌ها و تفاسیر دینی اقدام می‌کنند و به عمد ویا سهو در فهم و درک معارف حقه دین، ایجاد اختلال می‌کنند در پاره‌ای مواقع، اینچنین تلقی ناصحیح از دین رنگ و صبغه سیاسی داشته و با انگشت اشاره مستقیم وغیر‌مستقیم معاندین صورت می‌پذیرد و عموماً مخاطبین این ارائه غلط سیاسی و هدفدار از معارف دینی، قشر حساس و غیر‌مطلع نوجوان وجوان جامعه است. از سوی دیگر گاهی برداشت و ارائه ناصحیح معارف دینی از جانب اصحاب دین و کانونهای دینی است که بدلیل بعضی اندیشه‌ها و تفکرات خشک وغیر‌معقول از دین در چنبره احتیاطهای غیر‌ضرور و سنتهای غلط گرفتارند و با عدم درک مقتضیات زمان و جمود فکری، برداشت‌های غیر‌واقعی از دین عرضه می‌کنند که حقیقت دین با آن بیگانه و ناسازگار است و نتیجه آن چیزی جز جدایی افراد خصوصاً جوانان از دین و دیانت نخواهد بود.[19]
2) عدم بیان صحیح معارف دینی که منجر به ظاهر سازی و ریا کاری در متربی می شود.
یکی از آسیب‌های مسلم در تربیت دینی، ظاهرسازی و ریاکاری است که در حوزه مربوط به آموزش و پرورش رسمی‌در نتیجه ضعف در بعد عملی و درک صحیح معرفت دینی در مجموعه فعالیتهای آموزشگاهی و متون درسی دینی و قرآن، فراهم می‌گردد و منجر به فراهم نمودن زمینه ظاهر‌سازی در تربیت دینی خواهد شد‌. عدم شناخت صحیح مربی و دست‌ اندرکاران مستقیم در امر تربیت دینی باعث خواهد شد که متربی بدون معرفت عمیق، تنها به یادگیری ظاهری و طوطی‌وار و انجام مناسک و آداب دینی سطحی مورد نظر مربی اقدام نماید‌. پس یکی از عوامل بستر‌سازی ریا وتظاهر، در تربیت دینی به ضعف و نقص در معرفت دینی مربوط می‌شود‌. الزام، اجبار وفشارهای اجتماعی از دیگر عوامل این انحراف محسوب می‌گردد‌. روح دین وتربیت دینی بر آزادی عمل استوار است و تاکید مسلم دین به کسب ایمان توام با عمل صالح است‌. پس اجبار واکراه نمی‌تواند منجر به ایمان و تربیت دینی گردد‌. الزام، اجبار واکراه چون دارای نتایج فوری و بعضاً رضایت‌ بخش برای مربیان است و به رغم آنها متربیان و دانش‌آموزان از لحاظ دینی از نظر ظاهری مناسب می‌آیند می‌تواند زمینه انحراف در تربیت دینی را فراهم نماید‌. اعتقاد دینی و رفتار دینی می‌بایست جان و روح فرد را فرا بگیرد و در اصل، ایمان دینی به دل و روح انسان بر‌می گردد، لذا هرگونه رفتاری که خالی از درک صحیح معرفت دینی باشد نمی‌تواند مورد تائید دین باشد‌. اجباری نمودن آداب و مناسک دینی چون نماز جماعت، الزام و اجبار چادر و فشارهائی از این قبیل که بعضاً نیز با امتیازهای ویژه اجتماعی همراه می‌گردد، فرد را به این تفکر سوق می‌دهد که برای بدست آوردن امتیازهای ویژه در قبال انجام آداب و مناسک دینی، مبادرت به اعمال مورد پذیرش مربی اقدامی کند ودر نتیجه زمینه تظاهر و استفاده ابزاری از دین فراهم می‌گردد‌. پس تشویق‌هایی که به صورت انحصاری بر انجام آداب ومناسک صورت گیرد و فهم وبینش فرد نسبت به آنها لحاظ نگردد، یکی از آسیب‌های مشخص و معین در تربیت دینی و نظام تعلیم و تربیت رسمی‌ما به عنوان جامه دینی محسوب می‌شود. اگر در امر تربیت دینی، به آداب و مناسک دینی اهمیت اول و اساسی داده شود و معرفت و بینش سطحی عرضه شود، فرد با چنین ضعف معرفتی، انگیزه عمیق و درونی متقنی برای انجام احکام وآداب دینی نخواهد داشت و به ریا و تظاهر کشانده خواهد شد لذا اکتفا نمودن صرف به تامین صورت ظاهر در مناسک دینی؛ تربیت دینی محسوب نمی‌گردد‌. همانطور که در فصول قبلی اشاره گردید، ایمان بیشتر با قلب، درون و احساس مرتبط است واضح است که در تربیت دینی، می‌بایست آداب و معارف دینی، بر روح و قلب متربی چنگ زده و از درون فرد را به تحول بکشاند‌. پس در تربیت دینی باید بستر برای جذبه عاطفی، قلبی و درونی فرد نسبت به دین مهیا شود و در این راستا و ناظر به همین تحول درونی است که فرد با اختیار و آگاهی لازم، به رفتارهای آشکار بیرونی وعمل صالح مبادرت می‌ورزد: {لازم به توضیح است همانگونه که در فصل سوم در ارتباط با مفهوم تربیت و شبه تربیت ذکر گردید، این نکته به منزله نفی قطعی روشهایی چون عادت، تلقین، تشویق، … در کودک و نوجوان برای انجام عمل مطلوب و پسندیده نیست. نظر این نیست که فلسفه اعمال، آداب و احکام دینی را تمام و کمال در ابتدای امر به کودک و نوجوان فهماند. بلکه باید در حد فهم و توان، پاسخ‌ها و دلایل رفتارهای مطلوب بیان گردد و زمینه بصیرت و تعمیق رفتارهای دینی را در کودک استوار نمود. اما باید توجه داشت که عادت، تلقین، تشویش، تنبیه و تحمیل در تربیت حتی تربیت دینی به صورت یک تاکتیک موقت و نه استراتژی دائم پذیرفته شده است.} تکرار لفظ ایمان و عمل صالح در آیات الهی ناظر به آن است که هر کدام بدون دیگری ناقص و ناتمام است‌. تربیت دینی در شکل صحیح و سالم آن، باید در پی آن باشد که ایمان و عمل در پیوند با یکدیگر از فرد صادر شود و با ایجاد معرفت مناسب نسبت به آموزه‌های دینی، زمینه تبلور انتخاب و اراده آزاد را در فرد فراهم نماید چرا که در غیر این صورت بکار بردن لفظ ایمان برای انجام آداب ظاهری و بدون معرفت، صحیح نیست و خداوند متعال در قرآن کریم این حقیقت را به مدعیان متذکر می‌گردد: و حقیقت ایمان قلبی را از لفظ اسلام جدا می‌داند (قالت الا‌عراب آمنا قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم) اعراب گفتند که ما ایمان آوردیم ای رسول خدا به آنان بگو که شما ایمان نیاوردید بلکه بگویید اسلام آوردیم و هرگز ایمان در قلوب شما وارد نگردیده است.[20]
3) عدم الگو دهی مناسب و فراهم نبودن زمینه های عاطفی
دین زندگی ما را تامین مى‏کند. ما این را باور داریم و باید این باور را به‎ ‎فرزندان و جوانان‏مان منتقل کنیم که با دین‏دارى واقعی، استعدادهاى ما ‏شکوفا‎ ‎مى‏شود. با دین دارى مى‏توانیم در روابط خانوادگی، بهتر تفاهم و ‏سازگارى داشته‎ ‎باشیم. اگر دین دار خوبى باشیم، در دنیا هم به ما ‏خیلى خوش مى‏گذرد. بنده بارها در‎ ‎صحبت‏هایم به پسران و دختران جوان ‏گفته‏ام که در اصول کافی، در یکى از مناظره‏هایى‎ ‎که منسوب به امام ‏رضا علیه‏السلام با یکى از دهریون است، در بحث قیامت که آن شخص‎ ‎منکر است، امام رضا علیه‏السلام مى‏فرماید: اگر قیامتى نباشد ـ که ‏هست ـ من چه ضررى‎ ‎مى‏کنم؟ این استدلالِ یک آدم دین دار است؛ یعنی ‏دنیایِ منِ دین دار، از دنیاى تو‎ ‎چیزى کم ندارد. ‏این جمله‏ی زیبای امام رضا علیه‏السلام باید‎ ‎چراغ روشن راه ما باشد. با ‏فردى که دین ندارد یا دین را قبول ندارد، باید طورى‎ ‎زندگى کنیم که در ‏تربیت، سلامت، هنر و در برخورد با فرزندان و همسران‏مان موفق‎ ‎باشیم ‏تا به او بگوییم: ببین شما دین را قبول ندارید، اما من دارم، در حالی که ‏من‎ ‎در هیچ زمینه‏اى از تو کم‏تر نیستم، بلکه بالاتر هم هستم‎.‎ مشکل ما در تبلیغ دین ـ هم در کشورهاى اسلامى و هم در میان مردم ‏متدین ـ این‎ ‎بوده است که این گونه که امام رضا علیه‏السلام برخورد کرده ‏است، برخورد نکرده‏ایم‎. ‎ما به جوانان‏مان یک دنیاى درست و سالم، آباد و ‏شادى را در سایه‏ى دین نشان‎ ‎نداده‏ایم. ما به طور فردى و اجتماعى و ‏سیاسى و حکومتی، عامل نبوده‏ایم.[21]
4) کاربردی نبودن آموزه های دینی و کلی گویی
مسیحیان مجله های زیادی درباره ی درمان افسردگی از دیدگاه مسیحیت دارند. آنها کلی گویی نکرده اند که توکل به خدا و توسل به حضرت معصومه علیها السلام داشته باش، بلکه تکنیک داده است. تکنیک هایی که آنها ارایه کرده اند، تکنیک دینی است. این ضعف شدیدی است که ما در اسلام داریم. منابعی که ما در اسلام داریم، اصلاً مسیحیت ندارد. با این حال، آنان دست و پا می زنند تا همه ی چیزهای کاربردی را از همان ها که دارند در بیاورند و تا اندازه ای هم موفق شدند.[22]
5) سهل انگاری و قصور والدین نسبت به تربیت دینی فرزندان
یکی از مهمترین عوامل آسیب‌پذیری تربیت دینی نوجوانان و جوانان خصوصاً در عصر حاضر، معلول سهل‌انگاری و در پی گرفتن شیوه بی‌تفاوتی بیش از حد خانواده‌ها در تربیت دینی فرزندان می‌باشد‌. امروزه پرداختن والدین به رفع تنگناهای اقتصادی، دغدغه‌ نان و لباس و تحصیل فرزندان و و عدم استفاده از روش‌های صحیح آموزش و تربیتی و سستی بعضی خانواده‌ها در ارزشهای اخلاقی و دینی، نقش نهاد خانواده را در تربیت دینی کمرنگ نموده است.چه بسا خانواده ‌هایی که بیش از آنکه غم هویت، ثبات شخصیت وتربیت حقیقی فرزندان را داشته باشد حریص رفع نیازهای نه چندان مهم او هستند‌. به همان اندازه که پیگیر یادگیری و آموزش کامپیوتر، زبان، کنکور،… آنان هستند، دغدغه کسب وعمل به معارف دینی و تربیت الهی او را ندارند‌. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند وای بر فرزندان آخر الزمان از شیوه ناپسند پدر انشان‌. عرض شد یا رسول اله پدران مشرکشان؟ فرمود: خیر پدران مسلمانی که چیزی از فرایض و احکام دینی را به فرزندانشان نمی‌آموزند و اگر هم خودشان بخواهند یادگیرند آنها را منع می‌کنند[.امام خمینی مربی بزرگ دینی قرن حاضر با گوشزد نمودن این وظیفه مهم به والدین، نقش تربیتی مادران را از پدران با اهمیتتر جلوه می‌نماید. ((شما بانوان محترم، مسؤل تربیت اولاد صالح هستید‌. شما مسؤلید که در دامن‌های خودتان اولادهای متقی بار آورید وبه جامعه تحویل دهید‌. همه مسؤل هستیم که اولاد‌های اسلامی ‌و پاک تربیت کنیم، لیکن در دامان شما بهتر تربیت می‌شوند‌. دامن شما بهترین مکتب است برای تربیت‌. شما می‌توانید بچه‌هایی تربیت کنید که از آمال و آرزوها‌ی انبیاء حفاظت کنند)) و در فرازی دیگر بدلیل مجاورت و نزدیکی فرزندان در خانواده به والدین و تاثیر پذیری از رفتار آنان نقش والدین خصوصا مادران را اینگونه تذکر می‌دهند: دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه در آن تربیت می‌شود آنچه از مادر می‌شنود غیر از آن چیزی است که از معلم می‌شنود مادری یک وظیفه انسانی است، یک وظیفه الهی است یک امر شریف است، انسان درست کردن است.
اهمیت نقش خانواده در تربیت دینی فرزندان و نقش برتر مادران در تربیت فرزندان مجددا مورد تاکید آن مربی حقیقی و الهی است: خانه شما باید خانه تربیت اولاد باشد…… تربیت دینی، تهذیب اخلاق، توجه به سرنوشت اینها در عهده پدران است و در عهده مادرها. مادرها بیشتر مسئول هستند، شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است تاثیر مادر هم در روحیه اطفال از تاثیر پدر بیشتر است بنابراین می‌توان یکی از عوامل مهم آسیب پذیری تربیت دینی جوانان را کم توجهی و یا بعضأ بی‌توجهی خانواده ها به این شیوه از تربیت که حقیقی ترین شیوه تربیت است ذکر نمود‌.[23]
6) نارسایی و ناکار آمدی کانون ها و نهادهای دینی جامعه
یکی دیگر از عوامل آسیب تربیت دینی را می‌توان ضعف کانونهای دینی در ابلاغ پیام صحیح دین به جامعه دانست آیا حقیقتا نهادهای دینی در عصر حاضر، متناسب با نیازهای دینی نسل نوجوان و جوانان گام برداشته‌اند؟ آیا کانونها و نهادهای دینی مراکزی قابل قبول برای ارزشیابی و سنجش نیازهای دینی اولویت بندی آنها تدارک دیده اند؟ از میان مراکز دینی و مطالعات پژوهشی دینی موجود، چند درصد از آنها به نیاز سنجی پیرامون مسایل تربیت دینی قشر نوجوان و جوان اختصاص دارد؟ آیا توانسته اند ضمن ارتباط مناسب با جوانان به نیازهای دینی و پاسخگویی به پرسش های دینی آنان در حد فهم و نیازشان اقدام کنند؟
پس ضروری است کانونها و نهادهای دینی با نگرشی مجدد،همگام و همراه با زمانه از شیوه های جدید در معرفی دین استفاده نماید تا شیرینی و همگامی‌دین با فطرت زلال و پاک انسانها هر چه بیشتر احساس گردد در این راستا نکاتی چند جهت اجرای شیوه ها ی صحیح تبلیغ لازم و ضروری به نظر می‌رسد که فهرست وار به آنها اشاره می‌گردد‌.
مؤلفه های تبلیغ رسای دینی
الف) مجهز شدن به زبانهای زنده دنیا
ب) آگاهی از دانش روز
ج) استفاده از شیوه های هنری در تبلیغ
د) بیان دین به صورتی شیوا، دلنشین و زیبا
ح) ارائه عقاید استوار و بیان آن با زبان مناسب
و) ارائه مطالب صحیح و مستند حتی برای کودکان
ز) اولویت سنجی
چ) رعایت اعتدال و خودداری از افراط در تبلیغ و گرایش صرف به یک جنبه (سیاسی – اخلاقی)
ط) هنر لحظه شناسی
ی) تعلیم مسایل و ارزشهای مورد نیاز زمان بر اساس واقعیات دنیای کنونی
ک) آگاهی از شبهه های احتمالی و پاسخ متقن به عقاید و معارف انحرافی و باطل[24]
7) نقص در مخاطب شناسی
آن چه که وجود دارد این است که خود این ها به آن کشش های پاک انسانی و فطرت الاهی خود و هم چنین علاقه مندی تاریخی فرهنگی و بستر خانوادگی شان ـ که با دین داری آن ها را تربیت کرده ـ گرایش به دین دارند، ولی ما زبان آن ها را نمی فهمیم. نوع برخورد ما با آن ها، برخورد درستی نبوده است. آنچه ما به عنوان دین به آن ها می دهیم، اخلاق و عرفان نیست، بلکه تحکّم است. اخلاق و عرفان و عقاید ما، با دید احکامی و با دید مسایل تعبدی، همراه با منطق بوده است. ما جوان را نمی شناسیم. با تاسف در سیستم تبلیغ ما، به مخاطب توجه نمی شود. مشکل مبلغان دینی ما ـ که دغدغه های آن ها مسایل دینی است ـ مخاطب شناسی است.
در بحث های اطلاع رسانی می گویند که ما یک پیام رسان داریم و یک پیام گیر و یک پیام، که باید منتقل شود، و عنصری که به آن پس خوراند و واکنش می گویند؛ یعنی هر ارتباطی چهار جزء دارد: یک جزء آن، پیام است که باید منتقل شود. کسی نیز باید به عنوان پیام رسان، آن پیام را برساند و کسی هم به عنوان پیغام گیر، باید آن را دریافت کند. عنصر دیگر هر ارتباطی پس خوراند و واکنش است که ما بدانیم آیا این پیام منتقل شده و آیا تاثیرگذار بوده است یا خیر؟ مشکلی که ما داریم این است که پیام گیر را نمی شناسیم.[25]
8) ـ تهاجم فرهنگی
تا اینجا اغلب عوامل ذکر شده آسیب‌رسان به تربیت دینی را می‌توان آسیب‌های درونی دانست. اما تهاجم فرهنگی دشمن آسیب بیرونی است. تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است. تبادل فرهنگی امری مثبت لازم و گاه ضروری است و هیچ ملت و تمدنی نمی‌تواند از تبادل و تعامل فرهنگی بی‌نیاز باشد.در بستر تاریخ همیشه این تبادل فرهنگی وجود داشته و ملتها در کنار تبادل و تعامل اقتصادی به فراگیری زبان، آداب و رسوم و حتی معارف دینی از یکدیگر پرداخته‌اند. ترویج ادیان الهی و مذاهب نیز از مقوله همین تبادل و ارتباط فرهنگی بوده است. از مشخصات بارز تبادل فرهنگی این است که جامعه و ملتی با رغبت و بدون الزام و اکراه غیر، گیرنده فرهنگ مورد علاقه از ملتی دیگر است. در حقیقت ملتها با این شیوه فرهنگ خود را کامل می‌نمایند. در تهاجم فرهنگی سخن بر سر این است که ملت و جامعه‌ای فرهنگ خود را برتر و کامل‌تر از فرهنگ‌های دیگر دانسته و با انواع و اقسام روشها، سعی در تسلط بر فرهنگ‌های دیگر داشته باشد. امروزه قدرتهای استکباری و سلطه‌گرجهانی به خوبی دریافته‌اند که آن حقیقتی که می‌تواند در مقابل توسعه و تجاوز آنها مقاومت کند، انسانهای پاک و با ایمان و افراد معتقد به ارزشهای الهی هستند که براصول و اعتقادات خود پای می‌فشارند. بدون شک، تهاجم فرهنگی از واقعیت مسلم جامعه ماست. هر چند با گسترش تکنولوژی ارتباطات، معضل تهاجم فرهنگی مخصوص کشور ما نیست بلکه مساله‌ای جهانی شده و حتی کشورهای غیر‌مسلمان در صدد چاره‌اندیشی و مقابله با آن برآمده اند. اما این واقعیت در کشور‌های مسلمان و کشور ما ابعاد و جلوه‌های بیشتری دارد. یکی از جلوه‌های تهاجم در عرصه تربیت دینی، شبهه افکنی و شبهه‌سازی در حوزه فرهنگ و اعتقادات دینی است که به نوبه خود یکی از خطرناک‌ترین تهاجم به شمار می‌رود. شک تردید و شبهه در مبانی دینی، ایجاد ذهنیت و بدبینی نسبت به کانونها و نهادهای مقدس دینی، اشاعه اباحه‌گری، رواج فساد اخلاقی، اعتیاد، ورود و پخش فیلم‌ها و نوارهای مبتذل، سایتهای فسادآور اینترنتی، کتاب‌ها و نشریات اغوا کننده در سایه آزادی بیان و اندیشه، همگی از جلوه‌های این تهاجم علیه اعتقادات و ارزشهای دینی است. بدون شک یکی از کاراترین ضربه‌ها به تعلیم و تربیت بویژه تربیت دینی، همین تهاجم همه جانبه فرهنگی علیه ایمان و منش مذهبی نوجوان و جوانان است و مقابله و دفاع در مقابل این هجمه نیاز به آمادگی و توان همه نهادهای رسمی‌و غیر‌رسمی‌جامعه دارد. ارائه تعابیر و تفاسیر التقاطی از اسلام، تزلزل ایمان، امید و اطمینان، اختلاف افکنی میان گروهها، جناحها و اقوام، ضعیف جلوه نمودن کارایی دین در اداره جامعه، و ایجاد روحیه یاس و ناامیدی نسبت به آینده در تسریع اثرات این تهاجم، مد نظر دشمنان دین و دیانت می‌باشد.[26]
9) عدم تطابق و تضاد میان قول و رفتار دینی و سیاست زدگی متولیان جامعه دینی
از آسیب‌های مسلمی‌که در تربیت دینی جامعه قابل ملاحظه بوده اما هنوز آمار دقیق و پژوهش مستندی در این باره مشاهده نگریده است، عامل فوق می‌باشد. عامل تضاد قول و رفتار، سیاست‌زدگی، پرداختن به مرافعات و جدالها‌ی جناحی و گروهی و پرداختن به مسایل غیر ضرور، درصد مهم‌ترین عوامل آسیب رسانی به تربیت دینی عنوان می‌گردد. نتیجه عوامل فوق این خواهد شد که متولیان جامعه دینی از تربیت قشر نوجوان و جوان غافل گردند. اصولاً تربیت و تبلیغ دینی در جامعه ما چون در متن یک حکومت دینی واقع گردیده است و مسئولان اجرایی و مدیران جامعه، ضمن اداره دستگاههای حکومتی، مبلغ و مروج دین‌اند، لذا هرگونه اشتباه، قصور و خلاقی از جانب آنان به حساب دین گذشته خواهد شد، از این رو تعدد کوتاهی‌ها و تخلفات مدیران جامعه اسلامی‌و دینی علیرغم صداقت و تعهد شمار زیادی از خادمان واقعی و متدینین، پررنگ‌تر جلوه نموده و چهره زلال دین و از همه مهمتر، توان حاکمیت دین بر جامعه را مخدوش جلوه می‌نماید. عدم توجه به نیاز‌های ضروری نوجوان و جوان، نپرداختن به وضع اشتغال و معشیت، ازدواج،… … جوانان توسط دست‌اندرکاران، وعده‌ها و شعار‌های غیر عملی از جمله اموری هستند که نه تنها بدبینی نسبت به مسئولان بلکه جدایی و گریز از دین را بهمراه دارد. امام خمینی (ره) در تاکید بر اهمیت ایجاد کار و اشتغال و ارتباط آن با دینداری مردم خصوصاً جوانان می‌فرماید: (این جوان {اشاره به یکی از دانشجویان } بعد از بیست سال تحصیل، کار می‌خواهد، فردا که فارغ‌التحصیل می‌شود سرگردان است، اگر معاشش فراهم نشود، نمی‌تواند دین خود را حفظ نماید). به عنوان نمونه اگر جوان علیرغم تبلیغ و اهمیت دین بر ارزشهایی چون زهد و پارسایی شاهد سبقت متولیان جامعه اسلامی‌از همدیگر در دنیا خواهی، زیادت طلبی و کسب مقام و موقعیت باشد، در وهله اول از حاکمان اسلامی‌ و در نهایت ازدین تصویری غلط برداشت خواهد نمود و در نگرش، درک و التزام اعمال و آداب دینی که از اهداف کلی تربیت دینی است تردید و شبهه خواهد نمود. بدیهی است عدم مشاهده رفتار‌های عینی در مربیان و متولیان جامعه دینی از سوی مربیان نوجوان و جوان می‌تواند در هر سه جنبه از اهداف شناختی (مجموعه معارف و اعتقادات دینی)، اهداف عاطف (تقید و پایبندی به ارزشهای دینی) و اهداف رفتاری و عملی (عمل به آداب و فرایض دینی)، ایجاد اشکال و اختلال نماید.[27]
راهکارهای پیشنهادی در رفع آسیبهای تربیت دینی
1) تنظیم برنامه ای کامل ودقیق تبلیغی جهت پاسخگویی به شبهات و سوالات نسل جوان و نوجوان به وسیله ی نهادهای ذیربط خصوصا حوزه های علمیه که وظیفه مهم و در عین حال خطیر نشر معارف اسلام را دارند. این برنامه تبلیغی باید علمی بوده و با شیوه های نوین و کارآمد بیانی به مخاطبان که اکثریت آن نسل جوان و نو جوان هستد ارائه شود به لحاظ محتوایی نیز علاوه بر غنای مطالب و متقن بودن آنها متناسب با نیاز مخاطب باشد.
2) تاسیس یک نهاد و سازمان مستقل برای آسیب شناسی دینی جامعه. به دلیل ضرورت نیاز سنجی کامل اقشار مختلف جامعه به لحاظ دینی به این صورت که تیم هایی از کارشناسان زبده دین شناس و روانشناس و جامعه شناس در متن جامعه به آسیب شناسی و نیاز سنجی بپردازند بعد از نیاز شناسی دقیق و جامع و تحلیل و بررسی کروههای برنامه ریز به بر نامه ریزی برای رفع این نیازها بپردازنند.
3) تغییر اساسی در نظام آموزش و پرورش جهت نهادینه سازی معارف و تربیت اسلامی در دانش آموزان و دانشجویان. از طریق تدوین و باز نگری متون درسی و اسلامی، استخدام و به کار گیری معلمین و اساتید کارشناس در مسائل دینی،تاکید بر برنامه های دینی و فرهنگی در مدارس و دانشگاهها.
4) تبدیل آموزه ها و معارف ناب اسلامی به صورت مطالب کاربردی و قابل اجرا در شوون مختلف زندگی.
5) پرورش مبلغین و معلمین آگاه به معارف دینی در حد نیاز جامعه وبرای قشر های مختلف جوان و نوجوان و کودک و... که آشنا به فنون نوین تبلیغ و تدریس با توجه به خصوصیت مخاطب بوده و از روش پژوهش و مطالعه برای به روز کردن مطالب خود استفاده کند.
6) دقت و سرعت عمل نهاد های مربوط برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمنان تا قبل از اینکه تبدیل به معضل فرهنگی دینی شود.
7) اصلاح رفتاری مسئو لین نظام و دو لت تا علاوه بر متخلق بودن به اخلاق و رفتار اسلامی کمر همت به رفع نیازها ی جامعه اسلامی بپردازند تا جلوی برخی از آفتها و موجهای دین گریزی که به علت فقر و معضلات اقتصادی و فرهنگی به وجود می آید گرفته شود و مردم تحت فشار واقع نشوند.
8) الگو سازی صحیح و قابل اقتدا از ائمه علیهم السلام و صلحای مومنین برای نسل جوان تشنه معارف.
نتیجه:
آنچه در پایان می توان گفت این است که آموزه های ناب اسلام در تربیت انسانها در نهایت دقت و در ستی است که انسان را به هدف نهایی که شناخت و قرب الهی است می رساند اما به قول معروف عیب از مسلمانی ماست که نتوانسته ایم مزه ی اسلام را درست چشیده و درست به نسل جوان بچشانیم و این مشکل بشتر متوجه مسئولین و متولیان امر تبلیغ ونشر معارف اسلامی است که آسیب شناسی، مخاطب شناسی و برنامه ریزی صحیح و کار آمد در جهت پیش برد اهداف تربیتی اسلام ندارند. اسلام ناب ما با وجود معارف بلند و عمیق محجور مانده و به صورت نسبی در جامعه ی اسلامی به اجرا گذاشته می شود. از سوی دیگر دشمنان قسم خورده ی اسلام بر خلاف خود مسلمانان که در خواب غفلتند، آماده و بیدارن تا تیشه به ریشه ی اسلام عزیز بزنند. حوزههای علمیه و متفکران مسلمان باید بیدار شوند و با نیاز شناسی و آسیب شناسی و برنامه ریزی اسلام را آن طور که هست به جامعه عرضه کنند بدون کاستی به صورت راهبردی و مطابق با نیازهای زندگی مردم در تمام شوون اعم از فردی، خانوادی، اجتماعی، سیاسی و...
[1] - راغب اصفهانی،مفردات فی غریب القرآن،ص340
[2] - همان ص 336
[3] - همان
[4] - سبأ/ 15
[5] - مرتضی زاهدی، نظریه تربیتی اسلام، ص143
[6] - همان،ص144
[7] - مرتضی زاهدی، نظریه تربیتی اسلام، ص414
[8] - مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام ص40
[9] - ذاریات/56
[10] - مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص217
[11] - مرتضی زاهدی، نظریه تربیتی اسلام، ص234
[12] - بقره 44
[14] - نهج البلاغه،ترجه ی محمد دشتی، ص638، حکمه 73
فهرست منابع:
1) قرآن کریم.
2) نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی.
3) مطهری مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدرا، تهران، 1382.
4) زاهدی مرتضی، نظریه تربیتی اسلام و نظام سازی برای تحقق آن، صابره، تهران، 1385.
5) قائمی مقدم محمد رضا،روشهای آسیب زا در تربیت از منظر اسلامی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، 1384.
6) راغب اصفهانی حسین ابن محمد، المفردات فی غریب القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور.
تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه