امروز شنبه 01 اردیبهشت 1403 http://otid.cloob24.com
0

فرهنگ چیست؟

مجموعه ای از باور ها عادات روحیه ها و تمایلات جاری در یک جامعه انسانی که نیروی محرک آن جامعه می باشد

در واقع فرهنگ را زیر بنا یا ریشه درخت توسعه قلمداد می کنند... مولفه های تشکیل دهنده فرهنگ حاکم بر یک جامعه (باور ها ارزش ها تمایلات و...) باید تسهیل کننده فرایند توسعه همه جانبه آن باشد.

در عصر ما توسعه بیش از اینکه یک مقوله اقتصادی باشد یک مقوله انسانی و متکی به سرمایه های انسانی دانسته می گردد

لذا با عنایت به جایگاه مهم فرهنگ و نقش آن در رقم زدن کیفیت اجتماعات انسانی می توان به اهمیت ویژه تربیت فرهنگی و بالطبع نظامهای رسمی تعلیم و تریت پی برد.

نظام تعلیم و تربیت در صورتی از کارایی لازم برخوردار است که یکی از وجوه اصلی همت خود را تربیت فرهنگی شاگردان قرار دهد که:

در وهله اول: باید مولفه های موثر فرهنگی را شناسایی کند

در وهله دوم: اجزای نظام تعلیم و تربیت را جهت تحقق آن مولفه ها سازماندهی نماید.

البته این به این معنا نیست که کارکرد فرهنگ سازی منحصرا در این نظام ها باشد بلکه دانش آموز علاوه بر محیط مدرسه در معرض محیط های دیگری قرار دارد که نقش مهمی در فرهنگ سازی دارند.

برای تحقق یک جامعه آرمانی شهروندان آن چه ویژگی هایی باید داشته باشند؟

واضح است که عناصر فرهنگی از قبیل اطاعت بی چون و چرا از مراجع قدرت... احترام قائل نشدن برای آرا و افکار دیگران... عدم رغبت به مشارکت و همکاری در حل مسائل و بی رغبتی به یادگیری و دیگر عناصری این چنینی را نمی توان در زمره خصوصیات فرهنگی مطلوب ارزیابی کرد.

هیچ جامعه ای با داشتن این خصوصیات نمی تواند در مسیر پیشرفت و ترقی گام بردارد.

از سوی دیگر مجموعه ای از خصوصیات فرهنگی حاکم بر جامعه از قبیل حساس بودن به استدلال منطقی در برقراری ارتباط با دیگران. برخورداری از روح خلاقیت. عادت کردن به تفکر دقیق. علاقه به کاوشگری و غیره را می توان زمینه ساز در دستیابی به هاداف توسعه اقتصادی و اجتماعی و همچنین از جمله عناصر فرهنگی مطلوب و مساعد قلمداد نمود.

موثرترین مولفه نظام تعلیم وتربیت در تربیت فرهنگی کدام است؟

نقش اساسی و مستقیم در تجربیات و یادگیری دانش آموزان را باید در آنچه در محیط یادگیری – یاددهی (کلاس درس) به منصه ظهور میرسد جستجو کرد. در این صورت باید حکم کنیم که موثرترین و کارساز ترین مولفه نظام تعلیم و تربیت معلم یا همان کارگزار اصلی و حقیقی آموزش و پرورش است مه عملکرد او نیز بیش از هر چیز در روشهای تدریسی که به خدمت می گیرد متجلی است.

(زایس) صاحب نظر تعلیم و تربیت معتقد است که برنامه درسی (کتاب) تا زمانی که به صورت یک سند و مدرک تربیتی است عنصری بی روح و بی جانی است لیکن همین که برای اجرا به دست معلم سپرده می شود در واقع به آن جان دمیده می گردد.

عنصر مدیریت گرچه از عوامل کارساز در هر نظامی است ولی تاکید می شود که تاثیر گذاری او غیر مستقیم و با واسطه انجام می شود که در این جا واسطه همان معلم است.

در هر صورت معلم چه آگاه باشد چه نباشد. چه اراده اش تعلق بگیرد و چه نگیرد در اثر عملکرد خاص خود و به ویژه در اثر استفاده از روش های تدریس علاوه بر انتقال اطلاعات و معلومات و اعطای مهارت به دانش اموزان مستقیما در تربیت فرهنگی آنها نقش دارد.

کدام دسته از الگوهای تدریس قادرند ویژگی های مطلوب فرهنگی را پرورش دهند؟

سوال این جاست که خصوصیات مطلوب و نامطلوب فرهنگی هر کدام معلول متناظر با کدام دسته از روش های تدریس می باشند؟

در پاسخ باید گفت ویژگی های نامطلوب فرهنگی را متناظر با استیلای روش تدریس توضیحی سخنرانی یا روش تدریس مستقیم میدانیم که به طور کلی برای دانش آموزان در فرایند یاددهی – یادگیری نقش فعالی قائل نمی باشند.

یادگیری جریانی یکسویه و معلم رسالت خود را در انتقال مجموعه ای از دانش و اطلاعات از پیش تعیین شده به دانش آموزان جستجو می کند چنانکه در حال حاضر بسیاری از نظامهای تعلیم و تربیت دنیا و از جمله کشور خودمان را می توان واجد چنین ویژگی دانست.

دانش اموزان اطاعت بی چون و چرای از معلم و عدم مشارکت در تصمیم گیری نسبت به برنامه ها و فعالیت های اموزشی را تجربه می کنند همچنین می آموزند به عقاید دیگران احترام نگذارند

همچنین به واسطه مواجهه با برخورد های مستمر تحکمی و غیر استدلالی یاد می گیرند که در اجتماع چنین منشی را به خدمت بگیرند.

عدم رغبت به یادگیری و تعلم به عنوان یک عنصر نامطلوب فرهنگی را می توان از پیامد های بیگانه بودن درس و بحث با نیازها و علاقه دانش اموزان دانست.

در مقابل روش های نوین تدریس مورد اشاره در این اثر از مجموعه الگوهای تدریسی که دو شخصیت برجسته یعنی

(جویس) و (ویل) در اثر ارزشمند خود یعنی کتاب الگوهای تدریس گردآوری و عرضه نموده اند می باشد.

آنان معتقداند که با بکارگیری این مجموعه می توان نسبت به تحقق طیف وسیعی از مولفه های تربیت مطلوب فرهنگی امیدوار بود.

آنان نیل به این وضعیت را ناشی از آثار مستقیم و غیر مستقیمی میدانند که بر استفاده از هر یک از این الگو ها مترتب است.

آثار مستقیم به آن دسته از نتایجی اطلاق می شود که الگو یا روش تدریس بر مبنای تحقق آنها انتخاب می گردد و صراحتا به دنبال تحقق آنها است.

آثار غیر مستقیم به آن دسته از نتایجی اطلاق می شود که در اثر روابط و مناسبات خاص در کلاس درس و فضای آن حاصل می شود.

برخی از آثار فرهنگی که به طور غیر مستقیم از به کارگیری روشهای نوین (فعال) تدریس حاصل می گردد:

1- حساس شدن به استدلال منطقی در برقراری ارتباط

2- عادت کردن به تفکر دقیق

3- برخورداری از روح خلاقیت

4- احساس برخورداری از قدرت عقلانی – ذهنی

5- همدلی

6- برخورداری از راحتی و آرامش در برقراری ارتباط

7- برخوردار شدن از اعتماد به نفس

8- احساس تحت کنترل داشتن خود و محیط

9- برخورداری از استقلال و خوداتکایی در یادگیری

10- برخورداری از قابلیت سازگاری با تغییرات

11-...

برخی از آثار فرهنگی که به طور مستقیم از به کارگیری روشهای نوین (فعال) تدریس حاصل می گردد:

1- قابلیت قرار گرفتن در نقش و موقعیت دیگران و درک دیدگاهای آنها

2- برخورداری از توان تجزیه و تحلیل ارزشها و رفتار های شخصی

3- برخورداری از مهارتهای فرایند گروهی و مدیریت گروه

4- قابلیت خود راهبری

5- همدلی

6- مانوس شدن با راهبرد های پژوهش خلاق

7- معطوف شدن توجه فرد به قوا و توانایی ذهنی

8- آشنایی با راهبردهای برای حل مسائل اجتماعی

9- تعهد به اصلاح امور اجتماعی

10- برخورداری از ظرفیت عمومی خلاق

خلاقیت و ابتکار عمل معلم. پیش شرط اساسی کاربرد روشهای نوین تدریس

1- دست زدن به انتخابی متفاوت با اکثر معلمان یا در پیش گرفتن رویه ای که با رویه جاری و غالب همخوانی ندارد از مظاهر خلاقیت معلم به حساب آورد.به عبارت دیگر صرف تصمیم گیری نسبت با استفاده از روشهای نوین تدریس حکایت ار روحیه خلاق معلم ندارد.

2- به کار بستن بسیاری از این روشها مستلزم دست زدن معلم به خلق مواد منابع یا فرصت های آموزشی سازگار با آنهاست.

به عنوان مثال در روش آموزش به شیوه کاوشگری اساسی ترین اقدام عبارت است از تصمیم گیری در خصوص چگونگی خلق موقعیتی که دانش اموزان را با شگفتی و سوال مواجه شازد و بدین ترتیب انگیزه آنها را برای مبحث مورد نظر تحریک کند.

همچنین در روش تدریس یادسپاری نکاتی چون ساختن واژه های کلیدی واژه های جایگزین تداعی های مضحک و....برای معلم بسیار مهم است.

3- تعدیل برخی مولفه ها یا ویژگی های مربوط به یک الگوی تدریس در پرتو شرایط خاص حاکم بر محیط یاددهی –یادگیری یا اهداف مورد نظر از تدریس

4- ترکیب الگوهای مختلف تدریس (یا برخی مولفه های هر یک) برای تدریس یک مبحث. روشن است که عمل کردن بر اساس این توصیه منجر به آفرینش یک روش تدریس جدید می شود که از ترکیب سایر روش ها به دست آمده است.

به عنوان مثال تدریس با استفاده از روشه ای از قبیل فراگیری مفهوم برای تامین نیازهای اطلاعاتی و سپس استفاده از روشهای کاوشگری برای آموزش مطالب یا مهارت های اساسی تر.

نتیجه گیری:

با توجه به آنچه ذکر شد کلید تربیت فرهنگی را که خود کلید توسعه و تکامل جامعه است باید در دست معلم نوجو و نوآور که نسبت به استفاده هوشمندانه و خلاقانه از الگوهای تدریس وفادارند یافت.نکته مهمی که در پایان باید به آن اشاره شود فراگیر شدن و استمرار کاربرد این روش ها در دوره های مختلف تحصیلی و در درس های مختلف است تا بتوان انتظار درونی شدن این آثار مثبت فرهنگی در شخصیت محصولات نظام تعلیم و تربیت را داشت. (گیج) صاحب کتاب " مبانی علمی هنر تدریس " معتقد است که این درجه از رواج استفاده از روش های تدریس است که می تواند آثار تحول آفرینی در نظام آموزشی از خود به جای گذارد.

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه