نیازسنجی آموزشی در چهار گام
نیازسنجی، روش نظامدار بررسی «آنچه هست» و «آنچه باید باشد» است. معمولاً، «هست»ها و «باید»ها در ارتباط نزدیک با عملکرد فرد و سازمان است.
در مدرسه «هست» ها و «باید» ها با عملکرد دانش آموزان، معلمان و کار اداری و نحوه عملکرد مدرسه به مثابه یک سازمان در ارتباط است. ضرورت انجام نیازسنجی در مدرسه برخاسته از هدف کلی و اهداف عینی ای است که مدرسه در پی تحقق آن هاست. برای نمونه، هدف کلی مدرسه، ایجاد سازگاری اجتماعی و توانمندسازی دانش آموزان به مثابه شهروندان کارآمد است. مدرسه برای شناسایی وضعیت موجود دانش آموزان از حیث میزان بهره مندی از سازگاری اجتماعی و رساندن آنان به سطح مورد انتظار و تعریف شده از سوی نهاد آموزش و پرورش ملزم است دست به نیازسنجی بزند. همچنین، مدرسه می تواند روش های تدریس معمول معلمان را بررسی کند و به منظور پرورش معلمان برای دست یابی به روش های تدریس نوین به نیازسنجی آموزشی دست یازد.
روش های گوناگونی که برای نیازسنجی ارائه شده است دارای مراحل متفاوتی هستند، بنا به نوع نگاهی که در نوشته حاضر به نیازسنجی وجود دارد، چهار مرحله برای انجام نیازسنجی آموزشی در نظر گرفته شده است.
چهار مرحله انجام نیازسنجی آموزشی
مرحله نخست: انجام دادن تجزیه و تحلیل درباره وضعیت موجود و وضعیت مطلوب
نخستین گام در انجام دادن نیازسنجی بررسی عملکرد واقعی سازمان ]مدرسه[، کارکنان و یادگیرندگان است. این کار به دو صورت انجام می پذیرد:
بررسی وضعیت موجود: در این حالت باید به بررسی و تعیین سطح جاری مهارت ها، دانش و توانایی های کارکنان و یادگیرندگان پرداخت. برای مثال، بررسی مهارت و توانایی معلمان در زمینه طراحی سؤال شفاهی در کلاس درس، و بررسی توانایی دانش آموزان در برقراری ارتباط یا توانایی دانش آموزان در کاربرد روش های مطالعه. در بررسی وضعیت موجود می توان به اهداف مدرسه، فضای آموزشی و موانع داخلی و بیرونی موجود بر سر راه تحقق یا عدم تحقق خواست های مدرسه هم پرداخت.
بررسی وضعیت مطلوب: مدیران مدارس در مقام سیاست گزاران آموزش و پرورش مدرسه می توانند هم به تعریف انتظارات سازمانی و هم به تعریف سطح عملکرد مورد انتظار از منابع انسانی مدرسه (معلمان، معاونان، کادر اداری و خدماتی) و دانش آموزان بپردازند. همچنین مدیران مدارس می توانند برای منابع انسانی، بودجه، مواد آموزشی، عملکرد دانش آموزان و... استاندارد تعریف کرده و معرفی کنند.
مقایسه داده های حاصل از بررسی شرایط موجود و سطح انتظارات تعریف شده، نیازها را نمایان می سازد. مدیران، بنا به نیازهای تصریح شده می توانند به تدوین یا شکل دهی اهداف به منظور برنامه ریزی فصلی، نیم سالانه یا سالانه اقدام کنند. برای مثال، اگر نیاز تعیین شده، کاستی مهارت در کاربست روش های تدریس معلمان باشد، مدیر می تواند در قالب برنامه پرورش منابع انسانی به آموزش نحوه کاربست روش های تدریس از سوی معلمان بپردازد. همچنین، اگر مدیر در تحلیل اطلاعات به این نتیجه رسید که، دانش آموزان در کاربرد مهارت های فرایندی (ویژه درس علوم تجربی) ناتوانند می تواند در قالب فعالیت های فوق برنامه درسی آموزش های موردنیاز را ارائه کند. به هر روی، حاصل اجرای مرحله نخست نیازسنجی می تواند فهرستی از انواع نیازها باشد. این نیازها بنابه تصمیم مدیریتی می تواند در زمینه های مختلف، نظیر: عملکرد دانش آموزان، معلمان و... شناسایی شوند.
مرحله دوم: تعیین اولویت ها
در مرحله نخست نیازسنجی امکان دارد فهرست مفصلی از نیازها شناسایی گردد. در عمل، امکان دارد رفع همه نیازها برای مدیر مدرسه مقدور نباشد. از این رو، مدیر باید نیازهای شناسایی شده را اولویت بندی کند. بدین منظور، می توان از یک برگ تصمیم گیری کمک گرفت. از برگ تصمیم گیری برای اولویت بندی نیازها استفاده می شود.
مدیر می تواند با توجه به معیارهایی که در زیر ارائه می شود به اولویت بندی نیازها بپردازد.
الف – فوری بودن: منظور فوری بودن، حیاتی بودن برآورد یک نیاز است. یعنی اگر نیاز در نزدیک ترین زمان برآورده نشود می تواند آثار مخربی ایجاد کند. برای مثال،
بی علاقگی به تحصیل.
ب – مورد تقاضا بودن: امکان دارد نیاز دارای فوریت نباشد، ولی از سوی افراد مورد درخواست باشد. برای مثال، معلمان می توانند از مدیر تقاضا کنند برای آنان آموزش درباره پژوهش در عمل برگزار گردد. در این صورت مدیر موظف است به نیاز معلمان پاسخ گوید و دوره آموزشی برگزار کند. قاعدتاً، این نیاز در جدول اولویت بندی نیازها از اولویت بالایی برخوردار خواهد بود.
پ – بنیادی بودن: مهارت هایی نظیر: کسب و کاربرد روش های ارزشیابی مناسب و روش های یاددهی و مدیریت کلاس از سوی معلمان، و کسب مهارت های مطالعه، مهارت های برقراری ارتباط و خود ارزشیابی از سوی دانش آموزان دارای اهمیت بنیادی هستند. نیاز بنیادی نیازی است که رفع آن برای تحقق اهداف پایه ای آموزش و پرورش یک اصل تلقی می گردد.
ت – فشار اجتماعی: معمولاً والدین را می توان برای سازمان مدرسه، جزو گروه های فشار تلقی کرد. برای مثال، والدین می توانند مدرسه را برای رفع نیازهای خاص مورد فشار قرار دهند. مثل تقاضای رعایت هنجارهای اجتماعی از سوی دانش آموزان، یا شرکت عموم کارکنان مدرسه در جلسه اولیاء و مربیان.
مرحله سوم: بررسی علل پدیدآورنده نیاز یا مسأله.
مرحله حاضر، معمولاً به صورت همزمان یا همپوشان با مرحله دوم به اجرا در می آید. در مرحله سوم کوشش می شود نیاز یا مسأله ای که شناسایی شده، و اولویت دارد مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. انجام دادن تجزیه و تحلیل زمینه را برای برنامه ریزی اثربخش آماده می سازد. برای نمونه، تجزیه و تحلیل یک نیاز یا مسأله در زیر آمده است:
مسأله: بی علاقگی به تحصیل
تجزیه و تحلیل:
1- عدم ارتباط آموخته ها (دروس) با نیازهای اجتماعی.
2- عدم باور معلمان به موفقیت دانش آموزان از طریق تحصیل در جامعه.
3- جاذبه های اجتماعی به جز تحصیل، نظیر: اقتصاد.
4- عدم توجه خانواده ها به فعالیت های تحصیلی دانش آموزان.
5- وجود مقررات و شرایط دشوار برای ادامه تحصیل.
6- محیط خشک و درس محور مدرسه.
مدیران برای انجام مرحله سوم نیازسنجی همانند سایر مراحل می توانند از مشاوران و متخصصان علوم تربیتی، روان شناسی، جامعه شناسی و... کمک بگیرند.
مرحله چهارم: انتخاب راه حل های مناسب برای رفع نیاز یا حل مسأله
بنا به تجزیه و تحلیل صورت گرفته در مرحله سوم، مدیر باید به انتخاب راه حل یا راه حل های مناسب برای رفع نیاز یا حل مسأله اقدام کند. بهترین راه حل، راه حلی است که:
الف) اثرگذار باشد.
ب) کم هزینه باشد.
پ) زمان بر نباشد.
ت) زودحاصل باشد.
ث) کاربست یا کاربرد آن دشوار نباشد.
با انجام دادن چهار مرحله نیازسنجی راه برای تنظیم برنامه آموزشی هموار می گردد. برای تدارک یک برنامه آموزشی مناسب، مدیر می تواند از روش های شناخته شده طراحی آموزشی بهره بگیرد.
خلاصه
روش نیازسنجی آموزشی معرفی شده در مقاله حاضر دارای چهار مرحله اساسی است:
الف) تعیین فاصله بین شرایط موجود و شرایط مطلوب.
ب) تعیین اولویت ها.
پ) تجزیه و تحلیل علل پدید آورنده مسأله یا نیاز.
ت) تعیین یا شناسایی راه حل های ممکن و انتخاب مناسب ترین راه برای رفع نیاز یا حل مسأله.
(دکتر محرم آقازاده)
- لینک منبع
تاریخ: چهارشنبه , 09 فروردین 1402 (00:32)
- گزارش تخلف مطلب